هدف گذاری چیست و چگونه با هدف گذاری کردن به رویاهایم برسم؟
نوشته شده توسط : Elnaz


هدف گذاری چیست و چگونه با هدف گذاری کردن به رویاها، آرزوها و اهداف‌مان برسیم؟
بهتر است بدانید شما بین 3 درصد افراد جامعه قرار گرفته اید که تصمیم گرفته اید برای بهبود شرایط فعلی تان اهداف خود را طبقه بندی و در مسیر آن ها گام بردارید، هستید97 درصد جامعه هیچ رویا و هدفی ندارند. آن ها تنها
می خواهند زندگی را به نحوی بگذرانند و حاضر نیستند برای دستیابی به اهداف خود برنامه ریزی داشته باشند. آن ها حاضر نیستند برای دستیابی به سطحی بالاتر، از خود گذشتگی کنند. اما جالب است بدانید که با وجود این که 3 درصد از افراد جامعه اهداف خود را طبقه بندی و مکتوب می کنند، تنها 1 درصد به اهداف خود متعهد هستند و آن ها را محقق می کنند. خیلی ها فکر می کنند تنها کافی است لیستی از آرزوها تهیه کنید و منتظر بمانید تا آن ها خود به خود یکی پس از دیگری برآورده شوند. آن ها می خواهند یک روز صبح از خواب بیدار شوند و اهداف خود را تحقق یافته ببینند. بله، تهیه لیستی از اهداف و خواسته ها کار خوبی است، اما شما برای دستیابی به هر کدام از اهدافی که در
لیست تان قرار دارد، باید خودتان را متعهد کنید.
هدف ما در این 6 گام موفقیت این است، که شما بین آن 1 درصد قرار گیرید. یعنی نه تنها اهداف خود را به صورت اصولی تعیین کنید، بلکه می خواهیم این اهداف به واقعیت زندگی تان تبدیل شوند. پیروی از این گام ها را به شما پیشنهاد می کند تا برای همیشه بدانید واقعا از زندگی چه می خواهید؟ و در راستای اهداف بزرگ تان گام های کوچک برداشته و در نهایتا گام به گام به موفقیت های بزرگ برسید.

واقعا هدف گذاری چیست؟ چگونه می توانیم با هدف گذاری ذهن مان را بهتر مدیریت کنیم؟
سپس می گوییم اهداف خود را در 4 قسمت؛
سلامتی
روابط
پول و ثروت
کسب و کار
تقسیم بندی کنید و در آخر
عمل به اهداف و دنبال چراهایی می گردیم که باعث شود شما، رو به جلو حرکت کنید.
اهمیت هدف گذاری و اصول صحیح هدف گذاری:
چرا هدف گذاری مهم است؟

دلیل اصلی این است که شما تنها متوجه چیزهایی می شوید که به دنبال آن ها هستید. اگر ندانید چه می خواهید، شک نداشته نباشید که به چیز زیادی هم دست نمی یابید. این موضوع در واقع مربوط به نحوه کارکرد مغز است. مغز ما تمایل دارد دنیای بیرون را با دنیای درون تطابق دهد. بنابراین زمانی که هدفی را برای خود مشخص می کنید، در حقیقت در حال دستور دادن به مغزتان هستید که چیزهایی را پیدا کند که خواهان آن ها هستید.
شما باید بدانید چه می خواهید و به کجا می خواهید بروید. باید رویاها و اهداف خود را مکتوب کرده باشید. با بررسی زندگی افراد فوق موفق، چیزی مشترک را بین تمام آن ها مشاهده می کنیم:
آن ها تصویر ذهنی بسیار شفافی برای آینده خود دارند.
شما باید تصویر ذهنی واضحی از آینده خود داشته باشید. شما باید دورنمایی شفاف داشته باشید. تنها در این صورت است که بدون هیچ انحرافی و با آخرین سرعت به اهداف خود دست می یابید. اغلب مردم تمام توجه شان به شرایط فعلی شان است و هیچ دورنما و تصویر ذهنی برای آینده خود ندارند. این افراد به دلیل نداشتن یک هدف واضح، مدام کارهای مختلفی را امتحان می کنند و در هیچ کدام از آن ها ثبات و پایداری ندارند.
برای فهم بیشتر این موضوع، فرض کنید کشتی بدون سکانی داریم. این کشتی همراه با جریان آب حرکت می کند و به سنگ ها و صخره ها برخورد می کند و در نهایت سرگردان وسط اقیانوس غرق می شود. اما داشتن یک هدف و تصویر ذهنی واضح از آینده تان، شما را همانند یک قایق تندرو می کند که هیچ موجی قادر به منحرف کردن آن نیست. این قایق با آخرین سرعت پیش می رود و در کم ترین زمان ممکن به هدف می رسد.

وقتی اهداف تان به وضوح مشخص باشد،
شما اطلاعات کافی را به مغزتان می دهید. حال دیگر گویی چشم ها و گوش هایی جدید دارید. دیگر به اتفاقات، مکالمات و ایده هایی که اطراف شما در جریان هستند. بیشتر توجه می کنید. شما اهداف را به وضوح در ذهن تان تصویرسازی کرده اید و کار مغز این است که دنیای بیرون را با دنیای درون شما مطابقت دهد. هنگامی که اهداف تان به وضوح مشخص باشد. از این که ایده ها، فرصت ها و افراد مناسبی در زندگی شما وارد می شوند، تعجب می کنید.
ناپلئون هیل می گوید:

اگر چیزی را به وضوح تصور کنی، به آن باور داشته باشی و با اشتیاقی سوزان برای تحقق آن تلاش کنی، تحقق آن چیز در زندگی تان اجتناب ناپذیر خواهد بود.

اهداف واضح، مانند آهنربا عمل می کنند. آن ها شما را در جهت خود جذب می کنند. هر چه سخت تر برای رسیدن به آن ها تلاش کنید، قدرت جذب آن ها بیشتر می شود.
همان طور که در ابتدا توضیح دادیم، اکثریت جامعه هیچ هدف واضح و شفافی ندارند. آن ها حتی یک بار هم حاضر نشده اند، قلم و کاغذی در دست بگیرند و اهداف 5 سال آینده خود را بنویسند. آن ها ترجیح می دهند روزها را یکی پس از دیگری بگذرانند.

جیم ران درباره این افراد می گوید:

مردی می گوید: من جایی کار می کنم که بعد از اتمام کار، دیروقت به منزل می رسم. باید چیزی برای خوردن داشته باشم، کمی تلویزیون تماشا کنم تا آرام شوم و به رختخواب بروم. نمی توانم تا نصفه شب بیدار بمانم و برنامه ریزی کنم و برنامه ریزی کنم و برنامه ریزی کنم.
و این گفته های مردی است که از پرداخت هزینه های ماشین خود عقب افتاده است. او یک کارگر خوب، یک کارگر سخت کوش و یک کارگر صادق است. اما دوستان، من دریافته ام که شما می توانید صادق باشید و تمام زندگی تان سخت کار کنید، اما در نهایت ورشکسته و خجالت زده شوید. باید بهتر از یک کارگر خوب باشید. شما باید یک هدف گذار خوب باشید. چه بخواهید و چه نخواهید، شما در حال حاضر، یکی از بازیکنان در بازی زندگی هستید و باور کنید اگر اهدافی نداشته باشید که برای شان تلاش کنید، این بازی زندگی بسیار هیجان انگیز نخواهد بود.
همان طور که جیم ران به ما گوشزد کرده است، تنها کافی نیست که فردی سخت کوش و صادق باشیم، بلکه باید یک هدف گذار خوب نیز باشیم. جیم ران یکی از مهم ترین اصل برای دستیابی به موفقیت را هدف گذاری می داند. او در کتاب هفت اصل دستیابی به ثروت و کامیابی، اصل اول برای دستیابی به ثروت و کامیابی را، آزاد کردن نیروی اهداف مطرح کرده است. او می گوید:

هدف گذاری بیشتر از همه چیزهایی که من از آن روزهای اول یاد گرفته ام، تاثیر عمیق تری بر زندگی من داشته است. تمام جنبه های وجود من، دستاوردهای من،درآمد من، موجودی حساب من، شیوه زندگی من، بخشش های من و حتی شخصیت من برای بهتر شدن تغییر کردند.

یک روز صبح، دو هفته بعد از شروع کار برای آقای شف، داشتیم با هم صبحانه می خوردیم. داشتم خوردن تخم مرغ ها را تمام می کردم که آقای شف گفت:
جیم، بیا نگاهی به لیست اهدافت کنیم. می خواهم آن ها را بررسی و در موردشان بحث کنیم.
شاید این بهترین کمکی است که در حال حاضر می توانم بهت بکنم.
من پاسخ دادم: ولی لیست اهدافی همراهم نیست.
خب، لیست اهدافت توی اتومیبل هست یا جایی در خانه ات؟
نه آقا، من هیچ لیستی از اهدافم ندارم.
آقای شف آهی کشید و گفت: خب، مرد جوان، به نظر می رسد این جاست که باید دست به کار شویم.
سپس، او مستقیم به چشمانم نگاه کرد و گفت:
اگر لیستی از اهداف خود نداشته باشی، می توانم حدس بزنم که موجودی حسابت کم تر از چند صد دلار است.
حق با او بود و این واقعا توجه من را به خود جلب کرد.
من شگفت زده شده بودم و از او پرسیدم؛ منظور شما این است که اگر لیستی از اهدافم داشتم، موجودی حساب من تفاوت می کرد؟
او گفت: به شدت.
من از آن روز جویای هنر و دانش هدف گذاری شدم.
دو راه برای مواجه با آینده وجود دارد، شما می توانید با پیش بینی آینده با آن روبرو شوید و یا می توانید هراس مواجه با آن را داشته باشید. حدس می زنید که چه تعداد از افراد بیم مواجه با آینده را دارند؟ درست حدس زدید، بیشتر افراد.
شما این افراد را دیده اید، همیشه نگران، نگران و نگران هستند. چرا این افراد این قدر نگران هستند؟ زیرا آن ها وقتی را صرف طراحی آینده خود نکرده اند. از سوی دیگر، افرادی که با پیش بینی آینده با آن روبرو می شوند، آینده ای را برنامه ریزی کرده اند که ارزش هیجان زده شدن را دارد.
آن ها می توانند آینده را در چشم ذهن خود؛ ببینند واین آینده در نظر آن ها فوق العاده است. این آینده تصورات آن ها را در برمی گیرد و به شدت آن ها را جذب می کند.

ریک وارن، نویسنده کتاب زندگی هدفمند، درباره ی بحرانی که در تعیین هدف زندگی، بدنبال موفقیت خیره کننده کتابش، با آن مواجه شد، صحبت می کند. وی درباره عقیده اش توضیح می دهد که هدف خدا این است که هرکدام از ما از استعدادها و توانایی هایمان برای انجام کارهای خوب بهره بریم.
دو راه برای مواجه با آینده وجود دارد، شما می توانید با پیش بینی آینده با آن روبرو شوید و یا می توانید هراس مواجه با آن را داشته باشید. حدس می زنید که چه تعداد از افراد بیم مواجه با آینده را دارند؟ درست حدس زدید، بیشتر افراد.
شما این افراد را دیده اید، همیشه نگران، نگران و نگران هستند. چرا این افراد این قدر نگران هستند؟ زیرا آن ها وقتی را صرف طراحی آینده خود نکرده اند. از سوی دیگر، افرادی که با پیش بینی آینده با آن روبرو می شوند، آینده ای را برنامه ریزی کرده اند که ارزش هیجان زده شدن را دارد.
آن ها می توانند آینده را در چشم ذهن خود؛ ببینند واین آینده در نظر آن ها فوق العاده است. این آینده تصورات آن ها را در برمی گیرد و به شدت آن ها را جذب می کند.

ریک وارن، نویسنده کتاب زندگی هدفمند، درباره ی بحرانی که در تعیین هدف زندگی، بدنبال موفقیت خیره کننده کتابش، با آن مواجه شد، صحبت می کند. وی درباره عقیده اش توضیح می دهد که هدف خدا این است که هرکدام از ما از استعدادها و توانایی هایمان برای انجام کارهای خوب بهره بریم.
این گفته آنتونی رابینز را در هنگام اهداف بلند مدت و کوتاه مدت به یاد داشته باشید:

یکی از دلایل ناکامی و سرخوردگی افراد این است که اهداف یک ساله خود را بسیار دست بالا می گیرند و اهداف ده ساله خود را بسیار دست پایین می گیرند.

طبق این گفته آنتونی رابینز، اکثر افراد به اهداف بزرگی که می توانند طی ده سال به آن ها دست پیدا کنند، باور ندارند. اگر در حال حاضر از تناسب اندام خوبی برخوردار نباشید، باور ندارند که طی 10 سال آینده به اندامی ایده آل دست پیدا کنند. اگر از لحاظ مالی در شرایط نامساعد باشند، باور ندارند که می توانند با برنامه ریزی مالی و بالا بردن هوش مالی شان، طی 10 سال آینده به استقلال و رفاه مالی دست یابند.اگر در حال حاضر در آپارتمانی کوچک زندگی می کنند، نمی توانند باور کنند که می توانند طی 10 سال آینده خانه رویایی خود را خریداری کنند. اگر در حال حاضر هیچ تحصیلات دانشگاهی ندارند، نمی توانند باور کنند که با سعی و تلاش می توانند طی 10 سال آینده در رشته ای متخصص شوند. اگر در حال حاضر یک مبتدی در حوزه کاری شان هستند، نمی توانند باور کنند که طی 10 سال، با تلاش و پشتکار می توانند به یکی از سرشناس ترین افراد حوزه کاری شان تبدیل شوند. بنابراین این گفته آنتونی رابینز را همواره به یاد داشته باشید و برای اهداف بلند مدت خودتان هیچ محدودیتی قائل نشوید.

تعیین اهداف بلند مدت بخش مهمی از فرآیند هدف گذاری شما را تشکیل می دهد، زیرا اهداف یک ساله شما در راستای تحقق همین اهداف بلند مدت خواهند بود. در هنگام هدف گذاری بلند مدت همواره 3 نکته زیر را رعایت کنید.

1. از حقیقت فعلی خود صرف نظر کنید.
در هنگام تعیین اهداف بلند مدت، حقیقت فعلی خود را نادیده بگیرید و کمی نقش بازی کنید. از خودتان بپرسید، اگر مهارت ها و امکانات لازم را داشتید، دوست داشتید چه کاری انجام دهید؟ چه کارهای ناتمامی را به اتمام می رساندید؟ صرف نظر از محدودیت های فعلی هر آن چه را که خواستار آن هستید، بنویسید. افکار و خواسته های خود را مورد قضاوت قرار ندهید. پرنده اندیشه خود را رها کنید. فرض کنید هیچ محدودیتی ندارید. تمامی خواسته ها و آرزوهای خود را بنویسید. ممکن است شرایط مالی، فعلی شما جالب نباشد و بدهی های زیادی داشته باشد. این شرایط نامناسب نباید باعث شود اهداف 10 سال آینده خود را محدود کنید. 10 سال زمان زیادی خواهد بود و شما تغییرات بسیار زیادی را می توانید ایجاد کنید. در هنگام تعیین اهداف بلند مدت این سوال را از خود بپرسید که اگر از لحاظ منابع مالی و غیرمالی محدودیتی نداشتم، چه شغلی را انتخاب می کردم؟ چه مهارتی را یاد می گرفتم؟ در چه نوع منزلی زندگی می کردم؟ چه خودرویی را سوار می شدم؟

2. رویای بزرگ در سر بپروانید.
در هنگام تعیین اهداف بلند مدت، این اجازه را به خود بدهید که خواسته ها و رویاهای بزرگ داشته باشید. به خودتان اجازه ریسک کردن بدهید. اگر به شما تضمین می کردند که حتما موفق می شوید، به دنبال کدام یک از اهداف تان
می رفتید؟ اگر می خواستید ویژگی های دلخواه خود را بیان کنید، چه چیزهایی را بیان می کردید؟ چه رویاهایی دارید که هیچ کس به غیر از خودتان از آن باخبر نیست؟ خواستار انجام چه کارهایی هستید، اما از انجام دادن آن ها می ترسید؟ یادتان باشید اگر رویاهای بزرگی نداشته باشید، هرگز نخواهد توانست به نتایجی بزرگ دست یابید. جاه طلب باشید و اهدافی را انتخاب کنید که واقعا خواهان آن هستید. از طرفی نگران چگونگی دستیابی به آن ها نباشید. 10 سال زمان زیادی است و بدون شک در این زمان نسبتا طولانی به چگونگی دستیابی به اهداف بزرگ پی خواهید برد.

3. اهدافی را بنویسید که خواسته قلبی شما هستند.
اکثر مردم اهدافی را انتخاب می کنند که فکر می کنند مجبور هستند به آن ها دست یابند و اصلا به خواسته قلبی خود کاری ندارند. هرگز اجازه ندهید اهداف شما از جانب خانواده، همکاران و دوستان شما، به شما تحمیل شود. اگر اهداف شما خواسته های قلب شما نباشند. هرگز آن بخش نادیدنی وجودتان برای دستیابی به اهداف تان به شما کمک نمی کند.

تعیین اهداف کوتاه مدت:
این اهداف گرچه ساده تر از اهداف بلند مدت هستند، اما از اهمیت یکسانی برخورد دارند. یک کاپیتان کشتی ممکن است هدف بلند مدت خود را رسیدن به مقصد نهایی تعیین کند و در عین حال در امتداد این مسیر اهداف کوتاه مدت زیادی هستند که برای سفری دریایی موفقیت آمیز ضروری هستند. حالا، دقیقا مشابه با مورد سفر دریایی، اهداف کوتاه مدت شما باید به دستاوردهای بلند مدت تان مرتبط باشد.

جیم ران اهداف کوتاه مدت را با عنوان “سازندگان اعتماد به نفس” می نامد. زیرا تحقق آن ها در ادامه راه به شما اعتماد به نفس می دهد. بنابراین زمانی که سخت و تا دیر وقت تلاش می کنید و یک وظیفه کوتاه مدت را انجام می دهید، می توانید از ” پیروزی ” خود لذت ببرید و برای ادامه سفر خود دوباره الهام بگیرید.
اهداف کوتاه مدت باید همواره زیر مجموعه ای از اهداف بلند مدت باشند. آن جوان 18 ساله ای را که قصد پزشک شدن داشت، به یاد آورید. هدف بلند مدت او پزشکی طی 10 سال آینده بود و هدف کوتاه او این بود که طی یک سال آینده برای آزمون به دانشگاه پزشکی سخت مطالعه کند. همان طور که می بینید، هدف کوتاه مدت او زیر مجموعه هدف بلند مدت اوست.
فرض کنید در حال حاضر در یک آپارتمان کوچک اجاره نشین هستید. از طرفی یکی از رویاهای شما خرید یک منزلی ویلایی چند هزار متری است. با توجه به شرایط فعلی شما دستیابی به این رویا را باید در بین اهداف بلند مدت قرار داد و فعلا برای یک سال آینده تان، هدف کوتاه مدتی تعیین کنید که زیر مجموعه این هدف بزرگ باشد. هدف کوتاه مدت شما می تواند خرید یک آپارتمان متوسط باشد.
در هنگام تعیین اهداف کوتاه مدت، نمی گوییم که بسیار محتاط باشید، اما این گفته آنتونی رابینز را در هنگام تعیین اهداف بلند مدت و کوتاه مدت دوباره به خودتان یادآوری کنید:
یکی از دلایل ناکامی و سرخوردگی افراد این است که اهداف یک ساله خود را بسیار دست بالا می گیرند و اهداف ده ساله خود را بسیار دست پایین می گیرند.
بر طبق این گفته آنتونی رابینز افراد به گونه ای اهداف یک ساله خود را می نویسند، گویی می خواهند لیست آرزوهای خود را تهیه کنند، آن ها بسیار اهداف سطح بالایی را برای اهداف یک ساله خود تعیین می کنند. یک سال زمان آن چنان زیادی نیست که شما بتوانید به شغل ایده آل و خانه و خودروی رویایی خود دست یابید. درهنگام تعیین اهداف یک ساله، باید کمی با دقت بیشتری اهداف را تعیین کنید. اهدافی را تعیین کنید که بتوانید در یک بازه یک ساله، آن هارا محقق کنید. اگر در حال حاضر هیچ درآمدی ندارید، هرگز درآمد ماهیانه 100 میلیون تومان را برای یک سال آینده تان تعیین نکنید. بله، درآمد ماهیانه 100 میلیون تومان غیرممکن نیست، اما نه برای شخصی که در حال حاضر درآمدش صفر است. درآمد ماهیانه 100 میلیون تومان باید برای این شخص هدفی بلند مدت باشد و برای هدف مالی یک سال آینده اش درآمدی بین 1 تا 5 میلیون تومان را تعیین کند. همین شخص می تواند در سال بعد، بر اساس تجربه و تخصصی که طی این یک سال به دست آورده است، تا مرز ماهیانه 20 میلیون تومان برای خود هدف گذاری کند و به همین نحو سال های بعد هدف خود را بالا ببرد تا در نهایت به آن هدف نهایی یعنی درآمد ماهیانه 100 میلیون تومان دست یابد.
همواره قدرت ” اثر مرکب ” را به یاد داشته باشید. همیشه در ابتدای مسیر، پیشرفت شما کند است، اما به مرور زمان با افزایش تجربه، تخصص، مهارت و رشد شخصی پیشرفت شما سرعت می گیرد. بنابراین گفته آنتونی رابینز را جدی بگیرد و اهداف کوتاه مدت خود را زیاد دست بالا نگیرید، در غیر این صورت، چیزی جز ناکامی و ناامیدی در پایان سال آینده به دست نخواهید آورد.

 

در هنگام هدف گذاری اهداف یک ساله، 3 نکته زیر را حتما رعایت کنید:

واضح و مشخص:
در هنگام تعیین اهداف کوتاه مدت، باید اهداف تان را به وضوح مشخص باشد. باید بدانید دقیقا چه می خواهید. این که بگویید، من می خواهم تا پایان سال پولدار شوم؟هیچ کمکی به شما نمی کند. باید بگویید، دقیقا می خواهید تا پایان سال چقدر درآمد داشته باشید. مثلا می خواهم تا پایان سال چقدر درآمد داشته باشید. مثلا می خواهم تا پایان سال 100 میلیون تومان درآمد داشته باشم. به همین شکل برای اهداف دیگرتان باید وضوح داشته باشید. مثلا تا پایان سال می خواهم 10 کیلوگرم وزن کم کنم.
اولین ویژگی که اهداف شما باید داشته باشند. این است که باید واضح و شفاف باشند. به طور مثال، اهدافی مانند خلاص شدن از شر بدهی، اهداف واضحی نیستند. در عوض باید بگوییم، می خواهم 20 میلیون تومان را تا تاریخ …… تسویه کنم.

قابل دستیابی باشند:
برای تعیین اهداف بلند مدت، گفتیم که بدون در نظر گرفتن هیچ محدودیتی، خواسته های خود را بنویسید. اما حالا وقت این رسیده است که کمی سنجیده تر اهداف خود را تعیین کنید. یک ساله نمی توانید به یک مولتی میلیونر تبدیل شوید. یک ساله نمی توانید فقر را از جامعه خود ریشه کن کنید. می توانید برای بلند مدت رویاهای بزرگ در سر بپرورانید، اما باید یادتان باشد برای رسیدن به آن رویای بزرگ، باید سالیان سال زمان صرف کنید و به ده ها دستاورد کوچک و بزرگ دست یابید تا در نهایت رویای بزرگ شما محقق شود. به دنبال معجزه نباشید. برای اهداف بلند مدت رویاهای بزرگ در سر بپروارنید، اما برای اهداف کوتاه مدت، اهداف خود را طوری طراحی کنید تا بتوانید در مدت زمانی یک سال به آن ها دست یابید.

دارای بازه زمانی:
این ویژگی ای است که برای اهداف بلند مدت لازم نیست رعایت شود، اما اهداف کوتاه مدت باید بازه زمانی داشته باشند.

بسیار خوب، هر آن چه را که باید درباره تعیین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت می دانستید، مطرح کردیم. این مقاله را دوباره مرور کنید و نکات مهم آن را یادداشت کنید و به خاطر بسپارید.

در ادامه ابتدا تعهد نامه زیر را بخوانید و آن را برای خود نوشته و امضا کنید:
بهتر است برای خود یک دفتر هدف گذاری تدارک ببینید تا اهداف خود را یک جا مکتوب داشته باشید.

تعهدنامه
اینجانب ………………………………………از این لحظه به بعد خود را متعهد می کنم که هیچ چیز نتواند جلوی پشتکار مرا بگیرد. دیگراجازه نمی دهم فرصت ها را از دست بدهم و استعدادهای درونی ام خاموش بمانند. هرگز از رویاها و اهدافی که می توانند زندگی خودم و خانواده ام را تغییر بدهند، دست نمی کشم. من متعهد شده ام که تمام مراحل این مقاله و مقالات بعدی را انجام دهم تا بتوانم این سال را به بهترین سال زندگی خود تبدیل کنم.

تاریخ
امضاء

سخن پایانی:

هنگامی که رویای خود را می‌نویسیم، به هدف تبدیل می‌شود. هنگامی که هدف خود را به گام‌های کوچک تقسیم می‌کنیم، به برنامه تبدیل می‌شود. و هنگامی که متعهد به اجرای برنامه می‌شویم، رویای ما به واقعیت تبدیل خواهد شد.

 

صادقانه جواب دهید:

” اگر همه انسان ها عینا مانند من بودند، جهانی که در آن زندگی می کنیم چه نوع جهانی می شد؟ “

منبع:

https://aigitali.com/targeting/





:: بازدید از این مطلب : 68
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 31 شهريور 1399 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: